تاریخچه اجمالی بازی&zwnjهای سایبرپانک؛ از 1977 تا 2077
به گزارش ساری فان، عرضه سایبرپانک 2077 قرار است پایانی باشد بر سال های پر تب وتاب چشم به راه بودن کسانی که عطش گشت وگذار در نایت سیتی را دارند. البته سایبرپانک 2077 جدیدترین بازی است که به دنیای سایبرپانک تعلق دارد و پیش از آن بازی های زیادی با این پس زمینه داستانی ساخته شده اند.
با ما همراه باشید و درباره وبلاگ سفرها بیشتر بدانید.
- سایبرپانک 2077؛ هر چیزی که باید درباره سایبرپانک بدانید
می توان گفت در هم تنیدگی بازی های ویدیویی و سبک سایبرپانک اتفاقی اجتناب ناپذیر است؛ هر دو در انفجار تکنولوژی دهه 50 میلادی به دنیا آمدند و در دهه های 70 و 80 میلادی توجه عمومی فراوانی دریافت کردند. جدا کردن بازی هایی که فقط عناصری از جهانی سایبرپانک را به طور انتخابی در خود قرار داده اند (که تعداد کمی هم ندارند) از بازی هایی که به معنای واقعی کلمه جهانهایی سایبرپانک به تصویر می کشند، راحت نیست. برای همین پیش از هر چیزی باید ویژگی هی کلیدی این سبک هنری را مشخص کنیم؛ یک ویران شهر که در آینده نزدیک قرار گرفته است، نمایش جهانهای دیجیتالی جذاب، تغییر در بدن انسان ها با استفاده از دارو یا تکنولوژی و جامعه ای که در آن شرکت های بزرگ قدرت بیشتری از دولت ها و حکومت ها دارند.
ماجرای ما از خیلی وقت پیش با اقتباس کردن فیلم های سایبرپانکی دهه 80 میلادی به عنوان بازی های 8 بیتی برای کامپیوترهای زد ایکس اسپکتروم آغاز می گردد. بازی بلید رانر طی یک حرکت حیله گرانه مجوز ساخت خود را به جای فیلم، از موسیقی فیلم بلید رانر گرفته است. البته ویژگی های این فیلم در این بازی وجود دارد و در آن می توان با استفاده از اسپینر ها (ماشین های پرنده فیلم بلید رانر) بر فراز لس آنجلس پرواز کرد و بعد از رهگیری رپلیکانت ها آن ها را تعقیب و دستگیر کرد. این بازی یک سرگرمی جذاب است اما پیروز به در برداشتن پس زمینه های سایبرپانک به شکل معنی دار نمی گردد.
بازی مکس هدروم منتشر شده در سال 1986 بر پایه برنامه گفت و گو در شبکه MTV ساخته نشده و به جای آن بر اساس برنامه دیگری از شبکه 4 تلویزیون (مشخصا تلویزیون فرنگی ها) ساخته شده. این بازی، گیمرها را در نقش یک هکر قرار می دهد که به یک شرکت خبیث رسانه ای نفوذ می نماید. بازیکن وظیفه دارد مکس را که اولین هوش مصنوعی جهان است از کامپیوتر های کنترل نماینده او آزاد کند. در این بازی باید از طبقه های ساختمان بالا رفت و با هک کردن سیستم های امنیتی و آسانسورها، در نهایت میان پرده ای را دید که در آن مکس از بازیکن به خاطر کارهای اجرا شده، تشکر می نماید.
ایده های سایبرپانک محور در برنامه تلویزیونی مکس هدروم صندلی مهمی داشتند اما هیچ گاه به شکل جدی در بازی مکس هدروم به آن ها پرداخته نشد. این موضوع در بازی D/Generation هم که در سال 1991 ساخته شد رعایت نشد. این بازی برای کامپیوترهای شخصی و دستگاه های آمیگا ساخته شد. یک بازی که هم از نظر ایده پردازی و هم از نظر پیاده سازی شبیه به بازی مکس هدروم است. در این بازی هم بازیکن نقش یک مداخله گر تنها را دارد که در آسمان خراش جیناک (Genoq) گیر افتاده؛ یک شرکت پادآرمان شهری دیگر که باید طبقه به طبقه از آن بالا رفت تا به ارتش سلاح های زیستی رسید. گیم پلی این بازی پیچیدگی های بیشتری دارد و داستان آن ظاهر بهتری دارد اما در نهایت این بازی هم در شکست دادن هیولاها و حل پازل ها خلاصه می گردد. ویژگی های سایبرپانکی هنوز هم فقط یک تزیین برای ایجاد سرگرمی های تکراری بودند.
اما در نهایت با آمادن دهه 90 میلادی این جهت تغییر کرد. همه گیر شدن اینترنت در کنار پخش شدن انیمه های مهم سایبرپانک محور مانند آکیرا و روح در پوسته (Ghost in the Shell) در غرب باعث ایجاد بستری بی نظیر برای محبوب تر شدن هر چه بیشتر مفاهیم سایبرپانکی شدند. در نتیجه این ماجراها در سال های 1993 و 1994، چهار بازی کلیدی در سبک سایبرپانک ساخته شدند که هنوز هم ردپای آن ها در جهانی بازی های ویدیویی حس می گردد.
در سال 1993 بازی سندیکا (Syndicate) که اثری خشن در سبک تیراندازی تاکتیکی گروهی بود ساخته شد. می توان این بازی را اولین اثری که واقعا مفاهیم سایبرپانک را هم از نظر مفهمومی و هم محتوایی در خود داشت، نامید. بازی سندیکا در سال 2096 جریان دارد و جهانیی را نمایش می دهد که حکومت های آن تحت سلطه شرکت های بزرگ قرار دارند. در این جهان توده های مردم توسط چیپ های جاسازی شده در بدن آن ها کنترل می شوند که باعث می شوند نسبت به شرایط اسفناک بی تفاوت باشند.
بر خلاف دیگر آثاری که پس زمینه سایبرپانک دارند، بازیکن در بازی سندیکا همراه با افراد شرور است. در این بازی باید به پشتیبانی از شرکت های پلید، مأمور های فراانسانی را با یک زاویه دید ایزومتریک (زاویه دید بیشتر بازی های استراتژی) کنترل کرد. هدف این است که در مناطق مختلف شهری برای پیشرفت تجارت کوشش کرد و در این میان کاسبی رقبا را با استفاده از اسلحه ها و ابزارهای مختلف تخریب کرد تا شرکت بازیکن پیشرفت کند. در میان وسایل این بازی ابزاری بدنام به اسم Persuadertron وجود دارد که می تواند با تغییر دادن چیپ شخصیت های داخل بازی آن ها را راضی به همکاری کند. این ابزار ایده ای تاریک دارد و به طور کامل حس و حالی سایبرپانکی می دهد.
در همان سال عرضه بازی سندیکا، مجموعه بازی های شادوران (Shadowrun) که از سری بازی های سایبرپانک محور اولیه محسوب می گردد، کار خود را روی کنسول SNES آغاز کردند. این بازی ها عناصر نقش آفرینی های ژاپنی را چاشنی سبک سایبرپانک کردند و حتی ویژگی هایی از داستان های فانتزی تالکین در خود داشتند. بازی شادوران از اولین مثال های ترکیب بازی های رومیزی و بازی های ویدیویی محسوب می گردد.
در این بازی، بازیکن در نقش شخصی به نام جیک آرمیتیج (Jake Armitage) قرار می گیرد که فراموشی گرفته و در شهر سیاتل در سال 2050 رها شده. با وجود این که در جهانی شادوران موجودات افسانه ای مانند ارک ها و الف ها در کنار انسان ها زندگی می نمایند، تکنولوژی های پیشرفته ای برای تغییرات بدن انسان هم در کنار جادو وجود دارند. این بازی یکی از آثاری است که می توانست به شلم شوربایی تبدیل گردد که که چندان دلپذیر نیست اما نتایج شگفت انگیز آن واقعا سرگرم نماینده هستند. این بازی از دیگر آثاری است که ویژگی های پسا-بلید رانری دارد و درباره کاراگاه تنهایی که در جستجوی راز هایی علمی تخیلی است ساخته شده و می تواند بازیکن را به خوبی در جهانی غیرعادی خود غرق کند. این بازی همچنین یک ایده مهم دیگر که در بسیاری از داستان های سایبرپانک تکرار می گردد را دارد. این ایده از داستان کوتاه جانی نمانیک برگرفته شده که در آن مشخص می گردد شخصیت اصلی داستان، یعنی جیک یک انتقال دهنده اطلاعات است که با استفاده از حافظه ای که در مغز او کاشته شده اطلاعات حساس را جابه جا می نماید.
یک فیلم با اقتباس از داستان جانی نمانیک هم ساخته شده که در آن کیانو ریوز ایفای نقش می نماید. این فیلم هم منجر به ساخت یک بازی اشاره و کلیک در همان سال شده اما پیش از آن دو داستان اساسی سایبرپانک به وسیله بازی های ویدیویی روایت شدند.
زیر آسمان فلزی (Beneath a Steel Sky) در سال 1994 توسط چارلز سیسل (Charles Cecil) و دیو گیبونز (Dave Gibbons)، طراح بازی های ماجرایی و خالق کمیک های واچ من، ساخته شد. این بازی در یک جهانی تخریب شده دیگر قرار گرفته است و نماهایی از آینده ای تاریک را نشان می دهد که در آن جهان به شهر های بزرگ و پراکنده ای در کشور هایی ویران، تبدیل شده. زیر آسمان فلزی تعادل خوبی میان پوچ گرایی مرسوم در سبک سایبرپانک و حس شوخ طبعی کنایه آمیز برقرار نموده. از نقاط برجسته این بازی آنالیز ایده ماشین های با ادراک به وسیله همراه کردن بازیکن با یک ربات جاروبرقی و یک پایان تاریک است که حقیقت LINC، هوش مصنوعی کنترل نماینده پشت پرده را نشان می دهد.
بازی زیر آسمان فلزی به عنوان یک اثر ماجراجویی گرافیکی پیروز شد به شکلی داستان را در مرکز توجه قرار دهد که دیگر بازی های پیشین، در آن پیروز نبودند. این موضوع در بازی تأثیر گذار دیگر سال 1994 یعنی سیستم شاک (System Shock) به خوبی دیده می گردد.
داستان بازی سیستم شاک در سال 2072 جریان دارد و و بازیکن را در نقش یک هکر بی نام قرار می دهد که به خاطر تهدید شدن توسط مدیر فریب کار شرکت ترای اوپتیموم (TriOptimum) وادار به استخراج اطلاعات یک اسلحه زیستی از گرددان (SHODAN)، هوش مصنوعی ایستگاه سیتدل (Citadel) می گردد. همین ویژگی ها به تنهایی بازی سیستم شاک را در قلمرو بازی های سایبرپانک قرار می دهند. دید اول شخص این بازی و جهت غیرخطی آن آزادی فراوانی به بازیکن برای غرق شدن در جهانی بازی می دهند. همچنین این بازی در دو جهان جریان دارد که یکی از آن ها جهانی واقعی موسوم به متااسپیس (Metaspace) است و جهانی دیجیتالی است که از آن به عنوان سایبراسپیس (Cyberspace) یاد می گردد. زمانی که صرفا وب سایت های اینترنتی اتفاقی هیجان انگیز و تازه محسوب می شدند، چنین چیزی در ذهن کسانی که آن را نظاره کردند حک شد.
اما بخش مهم تر بازی سیستم شاک در ارتقا دادن شخصیت بازی در جریان بازی قرار گرفته است که می توان از این طریق سبک پیشروی مشخصی را دنبال کرد. امروزه مکانیک های این بازی به شکل های مختلفی در بازی های متنوع استفاده می گردد اما بازی سیستم شاک اولین اثری بود که به شخصیت بازی به عنوان یک بوم خالی برای قرار دادن مهارت های مختلف به وسیله کاشت قطعات دیجیتالی نگاه کرد. چیزی که تا پیش از این یک ویژگی پس زمینه ای بود، در سیستم شاک تبدیل به یک مکانیک مرکزی شد. بدون اغراق می توان گفت جهانی بازی های ویدیویی هیچ گاه بدون سیستم شاک مانند چیزی که حالا می بینیم نمی شد. امروزه کمتر بازی تراز اولی را می بینیم که نوعی از ارتقا دادن شخصیت بازی را در خود نداشته باشند. بدون شک ارتقا دادن شخصیت اصلی با کاشتن قطعات الکترونیکی تا مغز استخوان سایبرپانکی است. کاری را نمی توانید انجام دهید؟ کافی است خود را ارتقا دهید و سپس ناممکن ممکن می گردد.
در آن دوران حتی در بازی هایی که به صورت اختصاصی پس زمینه سایبرپانک نداشتند موضوعاتی مانند شرکت های حاکمیت طلب، استفاده غیرانسانی از تکنولوژی و آینده های ویرانگر استفاده می شدند. برای مثال در بازی پلیس جی (G-Police) که در سال 1997 برای پلی استیشن یک ساخته شد، باید با استفاده از یک هلی کوپتر در میان پستی بلندی های مسکونی یکی از قمرهای مشتری به پرواز در آمد. با وجود این که گیم پلی این بازی به طور کامل بر محور سرگرمی ساخته شده اما در کنار داشتن محیط هایی با حس و حال شبیه به بلید رانر، داستان این بازی بالاخره به جایی می رسد که از کثیف بودن فعالیت های شرکت های بزرگ شکایت می گردد. این موضوع کافی است تا بتوانیم این بازی را هم در مجموعه بازی های سایبرپانک جای دهیم. البته بخش ناامیدنماینده این بازی اینجاست که با وجود نهی شدن حملات جاسوسی، در گیم پلی بازی، معرکه بودن این موضوع را می بینیم.
به هنگام حرکت به سوی قرن جدید، موج تازه ای از فیلم های با پس زمینه سایبرپانک کار خود را آغاز کردند اما این سبک در میان بازی های ویدیویی بسیار کم سو شد یا حداقل خبری از نوآوری های دهه 90 میلادی نبود. بازی دیوس اکس (Deus Ex) تنها جواهری بود که در این میان می درخشید. این بازی در سال 2000 منتشر شد و خالق آن، تهیه نماینده بازی سیستم شاک است. این بازی را می توان برادر معنوی بازی سیستم شاک به شمار آورد. در بازی دیوس اکس بازیکن باید در نقش جی سی دنتون (JC Denton) که مأمور یک شرکت ضد تروریستی است، به دنبال یک نانو-انگل کشنده برود.
ویژگی تغییر دادن در بدن انسان که در بازی سیستم شاک وجود داشت در بازی دیوس اکس افسار گسیخته است. رسم جهانهای سایبرپانکی بر این است که با تغییر در بدن انسان بتوان برای مبارزه با ظالم ها فقط دوام آورد یا این که اعمال مجرمانه مانند قاچاق اطلاعات انجام داد. ماجرا در جهانی بازی دیوس اکس فرق می نماید. اینجا می توان با تغییر دادن بدن انسان به توانایی های فرابشری مانند قدرت، سرعت و مخفی کاری بیشتر از انسان های عادی دست پیدا کرد؛ طوری که باعث می گردد بسیاری از ابرقهرمان ها با دیدن چنین قدرت هایی از ناتوانی های خود، خجالت زده بشوند.
همچنین بازی دیوس اکس تا حد زیادی به تعوری های توطعه ورود می نماید. این بازی به قدرت حاکمیت مشکوک است و حتی اشاراتی به منطقه 51 و ایلومیناتی دارد. داستان این بازی به یک انتخاب اخلاقی منتهی می گردد که پیامدهای جهانی دارد. البته سری دیوس اکس در سال 2011 با نسخه انقلاب انسان ها (Human Revolution) به شکل جدی به فلسفه های پشت سایبرپانک پرداخت و ابرانسان هایی با بدن های تغییر یافته را آنالیز کرد.
بعد از بازی دیوس اکس و دنباله آن، سایبرپانک بیشتر به یک انتخاب ظاهری برای محیط های بازی ها تبدیل شد تا یک پس زمینه داستانی عمیق. بازی هایی مانند اثر ترس (Fear Effect) و دنباله آن از استایل سایبرپانک استفاده کردند اما بیشتر کوشش این بازی ها در جلب توجه با شخصیت های اصلی جذاب خود خلاصه می شد. بازی علمی-تخیلی اونی (Oni) که در خصوص شکار هیولاها ساخته شده، از نظر اکشن قابل قبول است اما در نهایت همانند بازی های اثر ترس، بیشتر تمرکز خود را روی توجه به خلق ظاهر جذاب برای شخصیت اصلی می گذارد.
نکته جالب اینجاست که بجز سایبرپانک 2077، بهترین بازی قرن فعلی که ویژگی های سبک سایبرپانک را دنبال می نماید تقریبا تمام ویژگی های ظاهری کلیشه ای جهانهای سایبرپانک را کنار می گذارد. در داستان یک حامل اطلاعات دیگر که از دست حاکمیت فرار می نماید، بازی میرورز اج (Mirrors Edge) خود را با نشان دادن ظاهری جدید از دیگر آثار سایبرپانک جدا کرد. در این بازی کنترل شرکت ها باعث ایجاد یک صلح خفه نماینده شده، آسمان خراش های مرتفع سفید رنگ تمام شهر را در بر گرفته اند و با آسمان صاف آبی در تضاد هستند و در نهایت رگه های قرمز، جهت پارکور بازیکن را برای فرار نمایان می نمایند. بازی میرورز اج از نظر ظاهری به هیچ وجه شباهتی با دیگر آثار سایبرپانک ندارد و در آن خبری از تابلو های نئونی و شخصیت های خسته ای که در خیابان های خیس از باران حرکت می نمایند نیست؛ با این وجود می توان این بازی را با داستان آن که در خصوص کنترل خفه نماینده و شورشی هایی که به یاری تکنولوژی با حاکمیت مقابله می نمایند، به عنوان یکی از آخرین بازی های بزرگ سایبرپانک به شمار آورد. اثری که به خوبی ویژگی هایی که در دهه های 70 و 80 میلادی به دنیا آمدند را نمایش می دهد.
بالاخره به زمان حال می رسیم؛ ساعت های پیش از عرضه بازی سایبرپانک 2077. انتظارات این بازی به شدت بالا است. سازندگان سایبرپانک 2077 تصمیم دارند با دید اول شخص، تغییرات در بدن انسان و تاکید فراوان روی آزادی، بازی خود را تا حد و اندازه سیستم شاک و دیوس اکس بالا بکشند. البته در این میان فراموش نکنیم خود این بازی که محصولی تراز اول است با چندین میلیون دلار بودجه توسط شرکت هایی که خیلی بزرگ شده اند ساخته شده. چنین دوگانگی در فضای مجازی هم دیده می گردد. ما به نوبه خود با تمام وجود امیدواریم بازی سایبرپانک به پیشنیان خود برسد و قول هایی که داده را عملی کند.
منبع: یوروگیمر
به شما پیشنهاد می کنیم اگر به بازی سایبرپانک 2077 علاقه دارید، مطالب دیگری که برای این بازی نوشته شده اند را مطالعه کنید؛
- 10 بازی سایبرپانک برتر تاریخ
- قبل از بازی کردن سایبرپانک 2077 ببینیم؛ بهترین های ژانر سایبرپانک
- سایبرپانک 2077؛ نژادپرستی، هموفوبیا، ترنسفوبیا، و سایر قضایا